تصاویر شغل عرضه وتقاضای حراج کلیه تا مسافرکشی یک جوان 25 ساله!

تصاویر  شغل عرضه وتقاضای حراج کلیه تا مسافرکشی یک جوان 25 ساله!  4آبان-93 

پس از 36 سال از برکت عمر حکومت دینی ولایت فقیه با جامعه معنوی – اخلاقی ادعایی بدلیل اقتصاد جهادی –مقاومتی- خودکفایی آنقدرشرایط اقتصادی شکوفایی رونق وترقی داشته و دارد و زندگی مردم رو به بهبود است و مکمل اشتغال کامل ورفاه اجتماعی  وبهداشت ودرمان عمومی وآموزش رایگان همگانی همراه با آزادی شده است که موجب کلیه فروشی دیواری وتخمک جنین فروشی و زنان تن فروش وکودکان کارخیابانی وکارتون خوابان تحصیل کرده شده است . البته موازی آن رتبه داری جهانی فراز مغزها و محکومیت جهانی مستمر نقض حقوق بشر و اعدام ها به ویژه اعدام نوجوانان ومرگ ومیر جاده ها ومصرف مواد مخدر به خصوص  مصرف تریاک  است  که  جزوبخشی از کارنامه ی سیاه رژیم داعشی ولایت فقیه می باشد  .

تازه بقول اصفهانی های معترض که درتجمع اعتراضی خود فریاد زدند زاینده رود خشک شده ، اسید پاشی مُد شده این پدیده ی شوم ضد انسانی اسید پاشی هم به تولیدات رژیم ولایت فقیه داعشی افزوده شده است. بدتر اینکه ریحانه جباری دانشجوی 19 ساله ی سابق که بدلیل دفاع ازخود مقابل یک مأمور بدنام وزارت اطلاعات کرده بود که قصد تجاوز به وی داشت پس از 7 سال زندان در سیاهچال رجایی شهر بردار کشیده شد تااذهان عمومی از اسید پاشی منحرف شود که در اصفهان شروع ودامنه آن بهکرمانشاه وتهران وکرج ومشهد وهشترود ویزد تاحال امتدادیافته است. چون پاسداران مخالف سرسخت مذاکرات توافق هسته ای دولت اعتدال روحانی اند.

اماتصاویر شوم تأسف بار تراژدیک ترسیم و نمایش داده شده ی کلیه فروشی که باورش هم درمخیله ذهنی  نمی گنجد و بس سخت است تا چه رسد که واقعیت داشته ودر حال گسترش باشد نصیب جوانان بیکار ومحروم شده که بصورت یک نوع شغل عرضه وتقاضایی درآمده است که نتیجه ی اقتصاد جهادی – مقاومتی خامنه ای است  که در دفاع ازبرنامه هسته ای  کسب شده و  متعاقب آن تحریم ها رابهمراه داشته است .ترکش این سیاست باعث شده تاسرانجام یا سرنوشت خیلی از جوانان محروم تغییر کند که  پس از انقلاب دررژیم داعشی عوامفریب ولایت فقیه متولد شده اند.ازجمله نگون بختی 25 ساله ای است که تصاویرچگونگی روند کلیه فروشی اش تشریح و ضمیمه شده است.  

در حقیقت این شرایط تحمیلی غیرانسانی بخشی ازدستآورد رژیم غارتگر وعوامفریب دین فروشی داعشی است که خمینی شیاد آن را بدون یک کلمه کم و بیش بنا نهاد. البته دجالانه و شیادانه قول حکومت مستضعفان و پابرهنگان  به مردم انقلاب کرده با هزاران امید داد .تا بتواندقدرت را قبضه وانحصاری خود و اطرافیانش  نماید .سپس  این خلافت منحوس ضد انسانی را به جانشین خود خامنه ای سپرد تا وی وامدار ومیراث دارش شود وسیاست وی را باجدیت تمام دنبال کند تا درکشور سرشار از منابع نفتی و ذخایر فراوان گازی اوضاع اقتصادی کشور را آنگونه آشفته وبحرانی و شرایط را برای مردم به خصوص اقشار کم درآمد وآسیب پذیر ظاقت فرسا و تحمل ناپذیر سازد  که  زندگی برای محرومان به جان آمده  تبدیل به مرگ تدریجی  گردد. آنچنانکه به جای سهم داشتن از قدرت قول داده شده به محرومان و پابرهنگان جوانان محروم مجبور شوند حراج  کلیه فروشی کنند تا ازپول آن  قادر به خرید  موتور شوند وبا آن مسافرکشی کنند وآینده ی بس نامعلومی در انتظار شان باشد.

نمونه  جوان 25 ساله ای است که در این گزارش تصویری  می باشد .در صورتیکه آن روی سکه این روزها تصاویر پدیده ی بچه پولدارهاست که  محصول اقتصاد خری خمینی شیاد  است که دررسانه های خبری رژیم داعشی بازتاب داده می شود . بدتر اینکه موج اسید پاشی موتور سوران لباس شخصی - بسیجی در اصفهان و سایر شهرها رایج شده تا موجب انحراف اذهان عمومی از شرایط تحمیلی مشقت بار شود. البته اسیدپاشی موجب برپایی تجمع اعتراضی در اصفهان وتجمع اعتراضی در جلوی مجلس دکوری در تهران شد . چون مجلس مدعی در رأس همه امور درحال تصویب قانون حمایتی از چماقداران و لباس شخصی های موتور سوار اسید پاش است که زیرپوشش امر به معروف ونهی از منکر مبارزه با بی حجابی یا علیه زنان مبارزه و انجام وظیفه می کنند.

بهرحال سئوال است آیا فرصت طلبان منعت جوی وطنی و مماشات گران خارجی شریک جرم این شرایط تحمیلی به مردم محروم شده  ی و به فقر کشانیده شده ی ایرانی نیستند؟

حسن 25 ساله مجرد ساکن جنوب شهر تهران است. در نوجوانی پدرش را از دست داد، برادر و خواهر بزرگترش ازدواج کرده و خانواده را ترک میکنند درنتیجه بار هزینه های زندگی مادر و برادر بیمارش بر دوش وی می‌افتد حسن به دلیل شرایط نابسامان اقتصادی و تعدیل نیرو شغل خود را از دست داده و برای یافتن کار به جاهای مختلف سر میزند ولی نتیجه نمی گیرد و روزبه روز بدهی اش بیشتر می‌شود ناگزیر به فکر فروش اعضای بدن خود می افتد. حسن با پیگیری مداوم با نصب اعلامیه های مختلف بر در و دیوارها و هر روز تا شب جلوی بیمارستان ایستادن و دادن آزمایش های مختلف، سرانجام یک کلیه خود را می فروشد. پس از دوران نقاهت مقداری از قرضش را پرداخت و با باقیمانده آن پیتزافروشی کوچکی اجاره می‌کند...