چندجوک وتعدادبیشتری
لطیفه های طنز آلود سیاسی به مناسبت نوروز 4 اسفند-93
سه پیام دریافتی از داخل کشور 4فروردین -94
به مناسبت ایام نوروز که همخوانی بابهار و مراسم حشن و شادی و دید وبازدید
وسفر وتفریح وگردش دارد بی ربط نیست که چندجوک و لطیفه های سیاسی دریافتی چاشنی
وتقدیم شود تا موجب گردد خنده برلبان آورد و
رفع دلخوری بازدیدکنندگان شود. گرچه لطیفه های سیاسی نقل قول شده ی عوامل رژیم جنبه ی مستنددارد که بیشتر جای تأسف فراوان هست . زیرا که منادیانش
جزو دست اندرکاران رژیم ولایت فقیه اند که بیشتر نشان می دهد چه کسانی در این کشور حکومت می کنند؟
بابام با حشره کش مگس میکشت
ازش پرسیدم : تا حالا چندتا کشتی؟
گفت ۵تا ؛ ۳تا زن ۲تا مرد.
گفتم :
از کجا فهمیدی زن و مرد بودنشون رو؟
گفت :
۲تا به تلویزیون چسبیده بودن ۳ تاشون به تلفن!
تا حالا اینقد قانع نشده بودم
——————————–
ازش پرسیدم : تا حالا چندتا کشتی؟
گفت ۵تا ؛ ۳تا زن ۲تا مرد.
گفتم :
از کجا فهمیدی زن و مرد بودنشون رو؟
گفت :
۲تا به تلویزیون چسبیده بودن ۳ تاشون به تلفن!
تا حالا اینقد قانع نشده بودم
——————————–
ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ دوستم ﺩﯾﻨﯽ ﮐﺎﺭ
ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ۱۲۴ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ !!!
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ۱ ﮔﯿﮓ؟!
.
.
.
.
ﻻﻣﺼﺐ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﮔﻨﺪ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻣﻠﺖ
————————————-
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ۱۲۴ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ !!!
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ۱ ﮔﯿﮓ؟!
.
.
.
.
ﻻﻣﺼﺐ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﮔﻨﺪ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻣﻠﺖ
————————————-
ﻳﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﺮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﺧﻮﻧﺪی ﺭﻭ ﻣﻴﺰﺩﻥ
،
ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺸﻮﻥ ﻣﻴﺒﺮﻥ ﻛﻼﻧﺘﺮﻯ .
ﺑﻪ ﺯﻧﻪ ﻣﻴﮕﻦ :
ﭼﺮﺍ ﺣﺎﺟﻴﻮ ﻣﻴﺰﺩﻯ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﺧﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺖ !
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﻴﮕﻦ : ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻴﺰﺩﻯ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ، ﻏﻴﺮﺗﻴﻢ !
ﺑﻪ ﺳﻮﻣﻰ ﻣﻴﮕﻦ :
ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻴﺰﺩﻯ؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﺪﻩ
—————————-
ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺸﻮﻥ ﻣﻴﺒﺮﻥ ﻛﻼﻧﺘﺮﻯ .
ﺑﻪ ﺯﻧﻪ ﻣﻴﮕﻦ :
ﭼﺮﺍ ﺣﺎﺟﻴﻮ ﻣﻴﺰﺩﻯ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﺧﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺖ !
ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻩ ﻣﻴﮕﻦ : ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻴﺰﺩﻯ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ، ﻏﻴﺮﺗﻴﻢ !
ﺑﻪ ﺳﻮﻣﻰ ﻣﻴﮕﻦ :
ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﻴﺰﺩﻯ؟
ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﻦ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩﻡ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﺪﻩ
—————————-
در این نوشته برخی از لطیفهها را که
حکومت جمهوری اسلامی در ۳۶ سال گذشته خلق کرده فقط به عنوان لطیفههای نوروزی
سیاسی گزارش می شود همراه با تبریک نوروز و بهار نو
در دوران گذار از جمهوری اسلامی یکی از
رخدادهایی که در عالم سیاست باید بیفتد عقلگرایانه شدن ادبیات سیاسی و حاکمیت
گفتمان عقلگرا بر سخنان مقامات است. ۳۶ سال است که مقامات جمهوری اسلامی از سر
نادانی یا فریبکاری یا هر علت دیگر از عقلگرایی در گفتار پرهیز کردهاند. این
عدم عقلگرایی را نه تنها در زیاده گوییها بلکه در بیهوده گوییهای آنها میتوان
مشاهده کرد. این بیهوده گوییها را تقدیم خوانندگان می شود.
برخی لطیفهها ساخته میشوند اما برخی
لطیفهها در متن واقعیت وجود دارند. اینها موقعیتهای کمیک هستند و نه کمدیهای
موقعیت. این لطیفهها صرفا گزارش واقعیتاند و دستی در آنها برای اغراق یا جابجایی
نقشها یا به کار گیری هر تکنیک دیگری کشیده نشده است. لطیفههای واقعی البته
محصول انساناند اما تنها در ذهن خلق نشدهاند بلکه در عالم واقع محقق شدهاند.
قطاری که دنده عقب میرود
محمد رضا رضایی عضو کمیسیون عمران مجلس
میگوید: «به دلیل نداشتن صفحه دوار، قطار شیراز - اصفهان دنده عقب میرود. تمامی
ایستگاههای مرکزی راه آهن، زیرساختی به نام سینی دوار یا مثلث دارند که پس از
رسیدن قطار به مقصد، لوکوموتیو یا همان دیزل، به روی این سینی قرار گرفته و با
اهرمی که در آن تعبیه شده ۱۸۰ درجه چرخیده و در انتهای قطار قرار میگیرد و به این
ترتیب مسیر برگشت را طی میکند. اما ایستگاه راه آهن شیراز این زیرساخت را ندارد و
قطار بعد از رسیدن به این ایستگاه برای برگشت به اصفهان باید دنده عقب حرکت کند و
تا اصفهان به همین شیوه طی میسر کند.» (خبرجنوب، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳)
اوباما، کاکاسیاه
وقتی مسوول ستاد حقوق بشر قوهی قضاییه
یک آفریقایی-آمریکایی را کاکاسیاه بنامد دیگر توهین نژادی در یک کشور بیمعنی میشود.
محمد جواد لاریجانی میگوید: «زمانی که اوباما بر سر کار آمد از تعامل و گفتگو با
ایران سخن گفت چه شده که امروز این "کاکا سیاه" حرف از تغییر نظام ایران
میزند؟» (آفتاب ۵ بهمن ۱۳۸۸) این سخن را هر مقام مسوول دیگری گفته بود تا این حد
کمیک به نظر نمیآمد. همین مقام مسوول حقوق بشری در جمهوری اسلامی بیشترین توهینها
را به حقوق بشر روا داشته است.
غرب زدگی غرب
اسماعیل کوثری عضو مجلس میگوید:
«آمریکا و کشورهای غرب زده به دنبال دست نیافتن جمهوری اسلامی ایران به اهداف خود
در مذاکرات ژنو هستند.» (خبرگزاری بسیج، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۳) از گروه ۱+۵ دو کشور
چین و روسیه از دوستان جمهوری اسلامی هستند و بعید است عنوان غرب زده شامل آنها
شود. بنابر این آلمان، فرانسه و بریتانیا کشورهای غرب زدهاند. اینها به بیان
کوثری هم غرب زدهاند و هم غرب.
بزرگتر از جمعیت چین
مرضیهی هاشمی از همکاران پرس تی وی
جمهوری اسلامی که از او به عنوان مستندساز آمریکایی یاد شده در گزارشی از مرگ یک
آمریکایی تازه مسلمان به نام مالکوم شباز، سارق و متهم به آتش سوزی عمدی، میگوید:
«تعداد زندانیهای آمریکا از جمعیت چین هم بیشتر است.» (تسنیم، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳)
مستند سازی که نه جمعیت چین را میداند و نه تعداد زندانیان در ایالات متحده را
(وگر نه چنین سخنی نمیگفت) میتواند انتظارات یک نهاد امنیتی مثل تلویزیون دولتی
جمهوری اسلامی و شبکههایش را تامین کند.
معجزهی ولایت
مهدوی کنی در بارهی دستاوردهای نظام
ولایت فقیه میگوید: «اکنون که در دهه چهارم از اين نظام ولايي هستيم معجزه ولايت
فقيه را در پيشبرد کشتي انقلاب اسلامي در توفان حوادث و فتنهها بارها و بارها به
عينه مشاهده کرده [ایم].» (فارس ۱۲ خرداد ۱۳۹۳) بنابر این نوع معجزه سازی، اگر
امروز کسی در قمار بردی داشت یا بلیط بخت آزماییاش برد یا سکهی طلایی در رودخانه
پیدا کرد معجزه شده است. معجزهی ولایت فقیه همانا معجزهی استبداد است برای
مستبدان که در مدت کوتاهی انها را به مال و منال و منزلت و قدرت میرساند.
البته کسانی که سخنان فوق را میخوانند
نمیدانند به این سخنان بخندند یا گریه کنند. از سویی به حماقتی که در آنها نهفته
یا حماقتی که در مخاطب فرض میگیرند میتوان خندید اما از سوی دیگر گویندگان این
سخنها سکان ادارهی یک کشور را بر عهده گرفته و دارند آن را به سوی غرق شدن میرانند.
خیریه برای جبران تقلب
با مثبت شدن تست دوپینگ چهار وزنهبردار نوجوان، فدراسیون وزنهبرداری ایران باید مبلغ ۱۰۰ هزار دلار (حدود ۳۳۰ میلیون تومان) را بابت جریمه به فدراسیون جهانی وزنهبرداری پرداخت کند. حسین رضازاده در یک مصاحبه تلویزیونی میگوید: «این مبلغ از طریق پولی که از کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و جوانان میدهد و کمکهای مردمی تامین میشود.» (ایسنا، ۱۸ خرداد ۱۳۹۳) تامین پول جریمه وزنهبرداران دوپینگی از راه کمکهای مردمی از اختراعات بسیار جالب و طنز آلود مقامات جمهوری اسلامی است.«بنی آدم اعضای یکدیگرند» برای کمک به اهداف مشروع است و نه جبران تقلب. از جنبهی دینی نیز لابد جبران تقلب وزنه برداران ثواب به حساب میآید.
با مثبت شدن تست دوپینگ چهار وزنهبردار نوجوان، فدراسیون وزنهبرداری ایران باید مبلغ ۱۰۰ هزار دلار (حدود ۳۳۰ میلیون تومان) را بابت جریمه به فدراسیون جهانی وزنهبرداری پرداخت کند. حسین رضازاده در یک مصاحبه تلویزیونی میگوید: «این مبلغ از طریق پولی که از کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش و جوانان میدهد و کمکهای مردمی تامین میشود.» (ایسنا، ۱۸ خرداد ۱۳۹۳) تامین پول جریمه وزنهبرداران دوپینگی از راه کمکهای مردمی از اختراعات بسیار جالب و طنز آلود مقامات جمهوری اسلامی است.«بنی آدم اعضای یکدیگرند» برای کمک به اهداف مشروع است و نه جبران تقلب. از جنبهی دینی نیز لابد جبران تقلب وزنه برداران ثواب به حساب میآید.
وام برای پرداخت وام پرداخت نشده
اکبر ترکان مشاور رئیسجمهور میگوید:
«وقتی ما وضع بانکها را معاینه میکنیم، میبینیم که ۸۲ هزار میلیارد تومان
مطالبات معوق دارند. معادل همین مقدار هم مطالباتی دارند که ذاتش معوق است اما در
دفاتر معوقه ثبت نشده است... بانک، بدهکار را صدا کرده و به او گفته بیا که به تو
یک وام جدید بدهم که بدهی قبلی خودت را تسویه کنی. پس یک بخشی از مطالبات مردم را
با وام جدید جایگزین کرده است. یعنی اینکه رقم واقعی مطالبات معوق، دو برابر این
رقمی است که رسما اعلام شده است.» (اقتصادنیوز، ۳۱ مرداد ۱۳۹۳) مشخص است که چه
کسانی برای تخلفات خود جایزه میگیرند.
آماری که به نفع نیست
یکی از اساتید اخلاق رسانههای
دولتی در جمهوری اسلامی میگوید: «اوایل انقلاب ۱۶ میلیون جمعیت کشور بود و ۶
میلیون نفر در نمازجمعه شرکت میکردند، امروز ۷۰ میلیون جمعیت داریم اما ببینید
امروز چقدر نمازخوان داریم؟ اگر بنا باشد یک بحث آماری به نماز جمعه داشته باشیم
به نفع نخواهد بود.» (انتخاب ۱۹ خرداد ۱۳۹۳) بخش جالب و طنز آمیز سخنان وی جمعیت
۱۶ میلیونی کشور در سال ۱۳۵۷ (که در واقع ۳۵ میلیون بود) یا حضور شش میلیون در
نماز جمعه (احتمالا ایشان مفهوم میلیون را نمیداند) بلکه نگاه به آمار به صورت
«به نفع» یا «به ضرر» است. استاد اخلاق جمهوری اسلامی به صراحت وضعیت تاسف بار
آمار در جمهوری اسلامی را منعکس میسازد.
آثار ما را منتشر نمیکنند
احمد شاکری از نویسندگان پیرو ولایت
فقیه در مورد تشکیل مجمع عمومی کانون نویسندگان میگوید: «اینکه گفته شود چون
اعضای کانون نویسندگان عوض شدهاند، فعالیت این کانون مشکلی ندارد، توجیهی
غیرعقلایی و سادهاندیشانه است؛ چرا که جریان شبه روشنفکری حتی اجازه انتشار یک
اثر از نویسندگان ارزشی را در مجلات خود نمیدهند.» (کیهان، ۱۲ شهریور ۱۳۹۳) شاکری
چنان سخن میگوید که گویی یک جوان مذهبی حزب اللهی است و سال ۱۳۵۶ است و حکومت نیز
در دست سکولارهاست. امروز بیش از ۹۵ درصد امکانات نشر و انتشار و ۱۰۰ درصد رسانههای
الکرونیک در دست ولی فقیه و وفاداران به وی است و منتقدان حکومت دو سه نشریه و چند
انتشاراتی بیشتر ندارند و همانها نیز زیر تیغ سانسور و پرونده سازی دستگاههای
امنیتی و انتظامی و نظامی و قضایی هستند. اشتهای تمامیت خواهی تا آنجاست که
وفاداران به حکومت که صدها امکان نشر آثار خود را دارند (و کسی آنها را نمیخواند
و مقوا میشوند) هنوز به چند نشریهی منتقدان چشم دارند.
جزء پهلوان تر از کل
معاون کل آموزش و مشارکت های مردمی
سازمان حفاظت محیط زیست کشور گفت است: «بر اساس گزارش سال ۲۰۰۸ بانک جهانی هر
هکتار خاک ایران ۲۰ برابر خاک کره زمین ارزش دارد.» (ایرنا ۱۳ شهریور ۱۳۹۳) اگر
خاک ایران جزءی از خاک کرهی زمین باشد این بدان معناست که یک جزئ بسیار کوچک از
خاک کرهی زمین بیش از بیست برابر کل خود ارزش دارد. به احتمال زیاد گزارش بانک
جهانی برای این مقام مسئول به درستی ترجمه نشده و خود وی نیز نتوانسته این نادرستی
را متوجه شود.
صادرات مواد غذایی به روسیه
یک عضو کمیسیون کشاورزی مجلس پس از
تحریم روسیه از سوی آمریکا و اروپا میگوید: «ایران آمادگی دارد امنیت غذایی روسیه
را تأمین کند.»(ایسنا ۱۵ شهریور ۱۳۹۳) این را عضو مجلس کشوری میگوید که از گندم و
شکر و روغن تا میوه و غذای دام و حیوانات اهلی وارد میکند. به احتمال زیاد این
عضو مجلس میخواهد راه طی شدهی مواد غذایی را با گذر آنها از ایران برای روسها
طولانیتر سازد.
ممیزی نمیشود، ممیزی خوب است،
مردم دوستش دارند
نجفعلی میرزایی رئیس خانهی کتاب میگوید:
«ذهنیت منفی نسبت به ممیزی حتی اگر واقعیت داشته باشد، به قدری کم است که در نرخ
کلی کتاب و کتابخوانی اثرگذار نیست. به نظر من این موضوع بیشتر به خیال شبیه است
تا واقعیت... من فکر میکنم ممیزی باعث ازدیاد مطالعه هم شده است. ممیزی باعث شده
افراد و گروههای خاصی کنجکاو شوند و کتابی را که در جریان فرایند ممیزی سر و صدا
کرده بیشتر بجویند و بخوانند. البته افرادی هستند که نسبت به الگوی حاکمیتی مدیریت
کتاب ذهنیت منفی پیدا کردهاند اما این افراد در اقلیت هستند. امروز بهندرت کسی
را میبینیم که چون دولت کتابی را ممیزی کرده، انگیزهاش برای مطالعه آن کتاب
پایین بیاید؛ چون هیچ بررسی حق ندارد به کتاب ناشری دست بزند.» (ایسنا، ۲۱ شهریور
۱۳۹۳) کمدین ما نخست میگوید که اگر کتابها تکه و پاره شوند خواننده بیشتر آنها
را دوست خواهد داشت. بعد هم میگوید ممیزها حق ندارند کتابی را ممیزی کنند. اصل
ممیزی در این لطیفه گم میشود.
No comments:
Post a Comment